گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۴۳

 

دل کز پی آب و نان در آتش نبود

جز خاک پریشان و مشوّش نبود

پیرانه به کنجی به سکونت بنشین

کز موی سپید کودکی خوش نبود

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۱۲۷

 

دل از پی آب و نان در آتش نبود

چون حال پریشان و مشوش نبود

پیرانه به کنجی به سکونت بنشین

کز موی سپید کودکی خوش نبود

اوحدالدین کرمانی
 

محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۰ - لشکر کشیدن برزو به سوی ایران قسمت سوم

 

ستاره بدان جای روشن بود

(که پیش مه از میغ جوشن بود)

محمد کوسج
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۸۶

 

مدام یک نفسم بی‌خروش نبود

اگر پیام سروشم به گوش هوش نبود

زبان نبود گر آزاد بهر آزادی

به شهر هستی محتاج سر به گوش نبود

من آنچه دیدم غیر از وطن‌فروش کسی

[...]

عارف قزوینی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۸

 

گر شیخ ریا رند قدح نوش نبود

گر شحنه شهر مست و مدهوش نبود

یک شمه ز بی مهری او می گفتم

گر مهر مرا بر لب خاموش نبود

فرخی یزدی