گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۳۳

 

زلفی که بر آن طرف بناگوش فتاده

شامی است که با صبح هم آغوش فتاده

پروانه پرسوخته شمع تجلی است

خالی که بر آن عارض گلپوش فتاده

از اشک تهی همچو در گوش نگردد

[...]

صائب تبریزی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۵

 

در دیده نگاه تو که از جوش فتاده

مستی ست که در میکده خاموش فتاده

مشکیست که دارد جگر نافه پر از خون

خالی که بر آن عارض گلپوش فتاده

غارتگر جمعیت دلهاست ببینید

[...]

حزین لاهیجی