×
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱۲
هر کس فشاند بر من پر شور پشت دست
از جهل زد به خانه زنبور پشت دست
یابد چگونه راه در آن زلف دست ما؟
جایی که شانه می گزد از دور پشت دست
چون روی دست گل شود از زخم خونچکان
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۳
زآن شوخ دید تا دل ناسور پشت دست
زد از تپش به مرهم کافور پشت دست
از نازکی نگار شود روی دست او
گر تند بیندش کسی از دور پشت دست
پرخار حسرتیم، بما دست رد منه
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۹
آن شوخ اگر نمایدش از دور پشت دست
در پیش او نهد به زمین حور پشت دست
خوردم هزار نیش و نشد نوش حاصلم
تا کی نهم به خانه زنبور پشت دست
بر سایلان کریم حقارت نمی کند
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۰
زانرو که زد به بلبل پرشور، پشت دست
تا حشر می گزد، گل مغرور، پشت دست
در کوی عشق، پا به ادب بر زمین گذار
این بیشه، شیر می خورد از مور پشت دست
دیشب به زور جام ادب سوز عاشقی
[...]