گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۸

 

سیمای توام در دل پر نور نگنجد

نور شجر حسن تو در طور نگنجد

در حلقه ی دلها ز صدای نی تیرت

شوریست که در انجمن سور نگنجد

بر کنگره ی وحدت و بردار حقیقت

[...]

بابافغانی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱

 

با آنکه ز مهرش به دلم حور نگنجد

در دیده او نقش من از دور نگنجد

پروانه به مهتاب کند نورفشانی

کز عیش به خلوتگه او نور نگنجد

از گریه من عشرت او تلخ مسازید

[...]

نظیری نیشابوری