گنجور

سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵

 

مبارک ساعتی باشد که با منظور بنشینی

به نزدیکت بسوزاند مگر کز دور بنشینی

عقابان می‌درد چنگال باز آهنین پنجه

تو را بازی همین باشد که چون عصفور بنشینی

نباید گر بسوزندت که فریاد از تو برخیزد

[...]

سعدی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷۹

 

خوشا وقتی که بر آتش بَرِ منظور بنشینی

بسوزی پرده چون پروانه و مستور بنشینی

به غیر از لن ترانی نشنوی اندر جواب ای دل

اگر صد سال چون موسی به کوه طور بنشینی

چو پروانه به میلت شمع عشق آخر بسوزاند

[...]

آشفتهٔ شیرازی