گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱۳

 

سر عاشق زتن کی هر می کم زور بردارد؟

که این خشت از سرخم باده منصور بردارد

اگر برق تجلی گوشه ابرو نجنباند

که از راه کلیم الله سنگ طور بردارد؟

پس از عمری به دستش تخته ای افتاده زین دریا

[...]

صائب تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۶

 

فلک تیغ ستم کی از من مهجور بردارد؟

کجا از عاشقان زار دست زور بردارد؟

ز چشم اشک ندامت بسکه دردآلود می ریزد

ز سیلاب سرشکم بحر رحمت شور بردارد

دلم در خوردن خوناب غم زین پس نیندیشد

[...]

جویای تبریزی