×
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۲
در سینه بازم آتش نمرود میرود
زآن آتشم چو شمع به سر دود میرود
نمرود کو که از نم چشمم حذر کند
کز این نمم به دجله و شط رود میرود
پاکست همچو آینه قلبش زآب و می
[...]
غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۹
عاشق چو گفتیش که برو زود میرود
نازم به خواجگی غضبآلود میرود
امشب به بزم دوست کسی نام ما نبرد
گویی سخن ز طالع مسعود میرود
از نامهام مرنج که آخر شدهست کار
[...]