×
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۴
ز ما به خشم جهان دو رنگ میگذرد
صباح و شام به رنگ پلنگ میگذرد
توان ز عینک پیران به چشم دل دیدن
که تیر آه ضعیفان ز سنگ میگذرد
تمام عمر تو ای سادهدل ز نقش هنر
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷۵
ز سختجانی من عمر تنگ میگذرد
شرار من به پر و بال سنگ میگذرد
جهان ز آبلهپایان دل جنون دارد
ز گرد عجز مگو فوج لنگ میگذرد
چه لغزش است رقمزای خامهٔ فرصت
[...]