گنجور

محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۷ - آموختن برزوی رزم از دلیران افراسیاب

 

نه آلات پیکار و جنگ من است

نه این گُرز درخورد چنگ من است

محمد کوسج
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۴

 

عشق معشوقیست کوی او دل تنگ من است

زینت الوان او از گردش رنگ من است

شیشه گردم، باده و آیینه باشم، عکس دوست

آتشی القصه دایم در دل سنگ من است

پادشاه ملک فقرم، لشکر من بی کسی است

[...]

واعظ قزوینی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۶ - درشهادت عبدالله بن حسن (ع)

 

طفلم اما پیر فرهنگ من است

لامکان جولانگه تنگ من است

جیحون یزدی