گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۹

 

آن کس که ز آسوده دلی رنگ برآرد

گر شیشه گذارد به بغل، سنگ برآرد

نقصان ز نم اشک نباشد دل ما را

از آب خود آیینه کجا زنگ برآرد؟

چون لاله، سیه خانه شود چشمه ی آتش

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۳۴

 

کو عشق که دودم ز دل تنگ برآرد

این سوخته تخم از جگر سنگ برآرد

دنباله رو محمل او را چه بود حال

جایی که جرس ناله به فرسنگ برآرد

این نقش که زد ساعد سیمین تو برآب

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۳۵

 

هر لحظه ترا حسن به صد رنگ برآرد

از دست تو دل کس به چه نیرنگ برآرد

محتاج به می نیست رخ لاله عذاران

این جام ز خود باده گلرنگ برآرد

چون غنچه به دامن دهدش برگ شکرخند

[...]

صائب تبریزی