سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹
اشکم ز رخ تو لاله رنگ آمده است
پای دلم از دلت به سنگ آمده است
آمد دل و در کنج دهانت بنشست
مسکین چه کند ز غم به تنگ آمده است
اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف پنجم که چنگ است و کم بر است » برگ ششم هفت چنگ است
ای کز دهنت غنچه به تنگ آمده است
گل پیش تو ساقیا برنگ آمده است
از رشته نور در کف چنگی تو
هفت اختر چرخ هفت چنگ آمده است
هفت اختر چرخ هفت چنگ آمده است
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱
صبر را از دهنت حوصله تنگ آمده است
نالهها را ز دلت تیر به سنگ آمده است
مژهات آفت جان، ترکِ نگاهت خونریز
بسته آن غمزه دو شمشیر و به جنگ آمده است
بدگمانی دلم ز آن صف مژگان داند
[...]
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶
تا دامن مطلبم به چنگ آمده است
با من ز جفا بخت به جنگ آمده است
از شیشه نکرده می به ساغر پایم
لغزیده و شیشهام به سنگ آمده است
وفایی شوشتری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹
این دختر رز، چه شوخ و شنگ آمده است
یکرنگ و به زاهدان دو رنگ آمده است
با این همه ریو و رنگ زاهد از چیست
کز این دختر چنین به تنگ آمده است
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۱۳ - مهر درخشنده
که دلم از غم ایام، به تنگ آمده است
شیشهٔ طاقتم از غصه، به سنگ آمده است
شاطر عباس صبوحی » دوبیتیها » ناله
چشمان تو با فتنه به جنگ آمده است
ابروی تو غارت فرنگ آمده است
هرگز به دل تو ناله تأثیر نکرد
اینجاست که تیر ما به سنگ آمده است