گنجور

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثانیة عشر - فی التصوف

 

این خانه نه خانه خردمندانست

این پیشه کاهلان و دلبندانست

حمیدالدین بلخی
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶

 

حسن خوبان عزیز چندانست

که رخ یوسفم به زندانست

باش، تا او به تخت مصر آید

که بخندد لبی که خندانست

بگذارد ز دل زلیخا را

[...]

اوحدی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۷ - به شهر آمدن شه‌زاده

 

کین سخن قول هوشمندان‌ست

که درین فصل شهر زندان‌ست

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۴۴ - ایضا فی الموعظه النصیحه

 

دهن غنچه‌اش که خندان‌ست

دل پرخون دردمندان‌ست

هلالی جغتایی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷۹

 

غوطه در خون زند آن چشم که دیدن دانست

رزق دندان شود آن لب که مکیدن دانست

پوست بر پیکر خود چاک زند همچو انار

خون هر سوخته جانی که چکیدن دانست

سایه سنبل فردوس بر او زنجیرست

[...]

صائب تبریزی