گنجور

عطار » مختارنامه » باب چهل و ششم: در معانیی كه تعلّق به صبح دارد » شمارهٔ ۲۱

 

ای صبح! مدم، مخند و مپسند آخر

یک روز لب از خنده فرو بند آخر

من میگریم که امشبی روز مشو

تو بر دَمِ بامداد تا چند آخر

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱۱) حکایت اسکندر و کلمات حکیم بر سر او

 

چرا بایست چندین بند آخر

ازین آمد شدن تا چند آخر

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز

 

ز ناخوش خویی تو چند آخر

مشو بر بام بشنو پند آخر

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی

 

ز بیرحمی تو تا چند آخر

بدین زاری مرا مپسند آخر

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۶ - از سر گرفتن قصّه

 

مرا از جور تو تا چند آخر

کنی هر ساعتم در بند آخر

عطار