×
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۹
ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود
لاله را داغ تو تعویذ تن خون آلود
اختران بر فلک از گریه ی من رنگینند
همچو دندان به درون دهن خون آلود
ماه عید است که گردیده نمایان ز شفق
[...]
طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۳
تا قیامت دمد از خاک من خون آلود
لاله از سینه چاک و کفن خون آلود
صبح از جامه رنگین شفق مستغنیست
پیر کنعان چه کند پیرهن خون آلود
می توان یافت که در پای دلش خاری هست
[...]