×
بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۱
رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم
دنیا و محنتش همه با هم گذاشتیم
قطع نظر ز حاصل ده روزه ی جهان
این منزل خراب مسلم گذاشتیم
دور زمانه چون نکند هفته یی وفا
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۷۱
ما خنده را به مردم بیغم گذاشتیم
گل را به شوخ چشمی شبنم گذاشتیم
قانع به تلخ و شور شدیم از جهان خاک
چون کعبه دل به چشمه زمزم گذاشتیم
مردم به یادگار اثرها گذاشتند
[...]
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۸
تا بار عشق بر دل پرغم گذاشتیم
چندین هزار غم به سر هم گذاشتیم
روزی که غمزه تو ز کین برکشید تیغ
ما دست رد به سینه مرهم گذاشتیم
دادیم سر به حکم تو از بهر قتل خویش
[...]
صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۱۶ - و برای او همچنین
روزی که پا به علم پر از غم گذاشتیم
امید بر ذخیره در هم گماشتیم
آخر هر آنچه گشت فراهم گذاشتیم
رفتیم و هر چه بود به عالم گذاشتیم
دنیا و محنتش همه با هم گذاشتیم
[...]