گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۰

 

ای عشق دلم تو خسته ای مرهم کو

روی چو مه و زلف خم اندر خم کو

در بند غمم بند گشای غم کو

در رنج شبم روی سپیده دم کو

ادیب صابر
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۳ - جان دادن شیرین در دخمه خسرو

 

پناه و پشت شاهان عجم کو‌؟

سپه‌سالار و شمشیر و علَم کو‌؟

نظامی
 

ابن حسام خوسفی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲

 

ای روضه بگو ابوالبشر آدم کو

وای باد که صاحب خاتم کو

ای روح بگو که عیسی مریم کو

اینها همه رفت خواجه عالم کو

ابن حسام خوسفی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » مرثیه حضرت مخدوم نورا [نورالدین عبدالرحمن جامی]

 

دوستان در همه فن نادره عالم کو؟

افضل و اعلم اولاد بنی آدم کو؟

در بیابان تمناش خلایق مردند

به دوای همه آن خضر مسیحا دم کو؟

دل اصحاب شد از تیغ فراقش صد زخم

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » ترکیبات » ترکیب بند در رثاء سلطان یعقوب

 

جهان تاریک شد چشم و چراغ اهل عالم کو

خداوند جهان یعقوب ختم نسل آدم کو

بابافغانی
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۳

 

ز تنهایی دلم دیوانه شد آن یار همدم کو

به رسوایی برون از خانه شد آن زلف برهم کو

صفی علیشاه