گنجور

ناصر بخارایی » قطعات دوبیتی » شمارهٔ ۱

 

پردلی باید که بار غم کشد

دردی این درد را هر دم کشد

زال زر را از پر سیمرغ پرس

رخش باید تا تن رستم کشد

ناصر بخارایی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۶۹

 

کی ز تن کار دل خسته به آرام کشد؟

مرغ وحشی چه نفس در قفس و دم کشد؟

سخت گستاخ شد از وصل دلم، می ترسم

عاقبت کار من از بوسه به پیغام کشد

از زبان لعل لبش تلخی گفتار نبرد

[...]

صائب تبریزی
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱

 

تا چند بلهوس می و عاشق ستم کشد

کو فتنه تا به داوری هم علم کشد

دل را به کار ناز چه سرگرم کرده ای؟

یعنی به خویش هم کند و از تو هم کشد

رشک ست و دفع دخل مقدر عتاب چیست؟

[...]

غالب دهلوی