گنجور

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷

 

در برم دل عندلیب بوستان گم کرده است

جان در اعضایم چو مرغ آشیان گم کرده است

لاله صحرا دهد از خیمه لیلی نشان

گردبادش خاکسار خان و مان گرم کرده است

سایه اقبال می جوید سریی مغز را

[...]

سیدای نسفی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۶

 

خامشی در پرده سامان تکلم‌کرده است

از غبار سرمه آوازی توهم کرده است

بی‌توگر چندی درین محفل به عبرت زنده‌ایم

بر بنای ما چو شمع آتش ترحم‌کرده است

تا خموشی داشتیم آفاق بی‌تشویش بود

[...]

بیدل دهلوی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۳ - دفن اجساد شهدا

 

صبر و تاب عمه را گم کرده است

قد رعنای حسین خم کرده است

صامت بروجردی