×
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲
ما باز دگرباره برستیم ز غمها
در بادیهٔ عشق نهادیم قدمها
کندیم ز دل بیخ هواها و هوسها
دادیم به خود راه بلاها و المها
اول به تکلف بنوشتیم کتبها
[...]
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب نهم » رسیدن آزادچهر بمقصد و طلب کردنِ یهه و احوال با او گفتن
با تو بنشینم و بگویم غمها
در حجرهٔ وصلِ تو بر آرمدمها
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب نهم » رسیدن آزادچهر بمقصد و طلب کردنِ یهه و احوال با او گفتن
با تو بنشینم و بگویم غمها
در حجرهٔ وصلِ تو بر آرمدمها
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۰
تا بر ورق گل زدی از مشک رقمها
در وصف تو بشکست سر جمله قلمها
هرگز دل من بیتو جدا از المی نیست
ای قاعده لطف تو تسکین المها
در لشکر عشق تو اسیران همه گردند
[...]
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۱۶ - در صفت و نسب زلیخا که مغرب از طلوع آفتاب جمالش مشرق گشته بود بلکه به هزار درجه از آن گذشته
به دست آورده ز انگشتان قلم ها
زده از مهر بر دلها رقم ها
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۱ - رفتن مجنون به حج بعد از اجازت خواستن از لیلی
بر صفحه ریگ ازان قلم ها
از محنت خود زدی رقم ها
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۹ - طلب کردن خسرو شاپور را و تنها ماندن شیرین و زاری نمودن روز و شب
که می دانست کان شوخ از ستمها
ز دل بیرون بدو می کرد غمها
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶
لذات نماند و المها
شادی گذرد چو برق و غمها
غمناک مباش ازآن و زین خوش
چون هردو رود سوی عدمها
هر حادثهای که بر سر آید
[...]
نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۲۳ - قصیده العربیه وله
فیاض ارواح مصوّر جسمها
قد ار آجال الوری قسامها