×
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹۶
تا کی ای رشک پری عالمی از غم بکشی
در غم آن منِ دلخسته به ماتم بکشی
مردم از دست تو تا چند ترا جور بود
نه که خوبی به تو دادند که آدم بکشی
گر به عیسینفسی جان بدهد باز لبت
[...]
یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۶
از آن لب جان فروز دم دم بکشی
وز آن خط مهرسوز کم کم بکشی
این است اگر دهان و خطی که تراست
ترسم که به هیچ و پوچ عالم بکشی