×
عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۶۰
چون چشمِ تو تیرِ غمزه محکم انداخت
هر لحظه هزار صید بر هم انداخت
چون زلف تو سر بستگی آغاز نهاد
سرگشتگیی در همه عالم انداخت
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم
جمالت پرتوی در عالم انداخت
خروشی در نهاد آدم انداخت
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در نعت سید المرسلین صلی اللّه علیه و سلم
جمالت پرتوی در عالم انداخت
خروشی در نهاد آدم انداخت
عطار » اسرارنامه » بخش سوم » بخش ۳ - فی فضیلت امیرالمؤمنین عثمان رضی الله عنه
چو دیوان الهی با هم انداخت
ز قدمت شمهٔ درعالم انداخت
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۴۹ - التنبیه
کمند اینگونه نفست محکم انداخت
ز بهر غسل بردت دریم انداخت
افسر کرمانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵
بخت بدم از ساحت کرمان به بم انداخت
از گلشن عیشم سوی زندان غم انداخت
با ...... کرد مرا دست و گریبان
بنگر که خر و توبره، چه نیکو به هم انداخت
نامد چو وجو دش عدمی صرف به عالم
[...]