گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۲

 

برای خاطرم غم آفریدند

طفیل چشم من یم آفریدند

چو صبح آنجا که من پرواز دارم

قفس با بال توأم آفریدند

عرق‌گل کرده‌ام از شرم هستی

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۳

 

به شوخی زد طرب غم آفریدند

مکرر شد عسل سم آفریدند

نثار نازی از اندیشه گل کرد

دو عالم جان به یک دم آفریدند

به زخم اضطراب بسمل ما

[...]

بیدل دهلوی
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۵۷

 

نخستین دم که عالم آفریدند

پی ایجاد آدم آفریدند

بود تا هیکل او را حمایل

در اسمااسم اعظم آفریدند

برخ گنج مسما را ز اسماء

[...]

نورعلیشاه