×
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۵
تا به زلفت پیچ وخم افتاده است
در دلم اندوه وغم افتاده است
بینم اندر بینی و ابروی تو
معنی نون والقلم افتاده است
دل مرا درچنگ زلفت همچوچنگ
[...]
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۱۶ - در منقبت شاه ولایت اساس و رثاء برحضرت عباس علیه السلام
ده گوش براین فریاد کاندر حرم افتاده است
گوئی شرر نیران اندر ارم افتاده است
یک طفل زسوز دل برخاک نم افتاده است
یکزن ز غم فرزند اشکش بیم افتاده است