گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۴

 

هر که از تن پروری در کار کاهل گشته است

دفتر ایجاد را چون فرد باطل گشته است

دست ناقابل و بال گردن و بار سرست

زحمت سر کم دهد دستی که قابل گشته است

از قساوت قابل تلقین چو خون مرده نیست

[...]

صائب تبریزی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱

 

مشکل دل گفتم اززلفت یقین حل گشته است

با سر زلفت حدیث اومطول گشته است

دروجود جوهر فرد اشتباهی داشتم

از دهانت پیش من اکنون مدلل گشته است

چشمت ار دارد مژگان لشکر افراسیاب

[...]

بلند اقبال