×
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۳۶
چه عجب تیر خدنگ تو گر از دل گذرد؟
راهرو گرم چو گردید ز منزل گذرد
دامن تیغ ز خونم شرر افشان گردید
تا ازین شعله چه بر دامن قاتل گذرد
داغ تا چند نهان در ته مرهم باشد؟
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۳۷
هر کجا قصه آن طره و کاکل گذرد
موج آشفتگی از دامن سنبل گذرد
که گذشته ازین باغ، که تا دامن حشر
عرق شرم ورق بر ورق گل گذرد
دامنش در گرو خار ندامت ماند
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۲۹
رهنوردی که مدارش به توکل گذرد
گر قدم بر سر دریا نهد از پل گذرد
کی به فکر خس و خاشاک من افتد برقی
کز سیه خانه لیلی به تغافل گذرد
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۴۶
بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد
تا خیالش ز دل ما به تغافل گذرد
نتوان داشت به زنجیر در آن انجمنم
که بجز حرف پریشانی کاکل گذرد
غیر کاکل به سر او نشنیده است کسی
[...]
یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » رباعیات » شمارهٔ ۷۴
صوفی ز صراط با توکل گذرد
مفتی به علاقه توسل گذرد
تا گاو مریدان خجل از هم نزنند
امید که هر دو را خر از پل گذرد