×
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۶
خموشیت گره افکند در دل همه کس
بگو حدیثی و بگشای مشکل همه کس
بدان که هر نظری قابل جمال تو نیست
مکن چو آینه خود را مقابل همه کس
رخی که بال ملک را خطر ز شعلهٔ اوست
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۰
مباش ای مه من پیرو دل همه کس
چو آفتاب مرو سوی منزل همه کس
به غنچه راز دل خویش زینهار مگوی
گمان مکن چو دل ما و خود دل همه کس
به صحبت همه کس رفتن از تو لایق نیست
[...]