×
ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۳
هیچ شرف چون شرف علم نیست
بدرقه علم به از حلم نیست
گرچه بسی به بود از نیست هست
نیست به آن کس که دراو علم نیست
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸۱
ده دهی باشد زر سخنم گرچه مرا
چون نجیبان دگر جامه به زر معلم نیست
ترک چون هست به انداختن زوبین جلد
چه زیان دارد اگر مولد او دیلم نیست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۸۴ - فرمودن شاه ایاز را کی اختیار کن از عفو و مکافات کی از عدل و لطف هر چه کنی اینجا صوابست و در هر یکی مصلحتهاست کی در عدل هزار لطف هست درج و لکم فی القصاص حیوة آنکس کی کراهت میدارد قصاص را درین یک حیات قاتل نظر میکند و در صد هزار حیات کی معصوم و محقون خواهند شدن در حصن بیم سیاست نمینگرد
بحر بیقعرست تنها علم نیست
کوه و صد کوهست این خود حلم نیست
عبید زاکانی » عشاقنامه » بخش ۲۴ - در صفت وصال
کنون زان عیش جز خون در دلم نیست
در آن شادی به جز غم حاصلم نیست
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۶- سوره انعام » ۱۰- آیات ۹۹ تا ۱۲۳
کینه و جنگ و خصومت علم نیست
شأن عالم جز سکوت و حلم نیست