گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۷۹

 

مراست از دو جهان مهر دوست حاصل دل

جزین چه هست مرا در جهان مداخل دل

بیا که گر همه عالم شوند دشمن جان

به دوستی که نشستی تو در مقابل دل

خیال بود مرا کز تو برخورم شبها

[...]

جهان ملک خاتون
 

شمس مغربی » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

گنجی است نهاده در دل دل

دردیست فتاده در گل دل

حسنی است که گشته است ظاهر

در شکل خوش و شمایل دل

آن مهر سپهر لایزالی است

[...]

شمس مغربی
 

میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۲۰۸

 

دی قاصد نامه ای که از منزل دل

آمد برت ای دل رگه تو محفل دل

از باده خدمتت مگر بیخود شد

کز یاد شدش بیان حال دل دل

میرداماد
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۷۲ - خلد - در خاتمهٔ کتاب و ذکر حالات و مقالات مؤلّف

 

خود چهل روز حسن ذات ازل

ریخت خوش آب عشق بر گل دل

تا که دل عکس حسن خود بیند

داشت آیینه در مقابل دل

از پی فتح قفل دل دل را

[...]

رضاقلی خان هدایت