×
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - در منقبت امیرالمومنین علی (ع)
شهید عشق تو آید به یاد جانش و لرزد
کند خیال خدنگ تو استخوانش و لرزد
مریض عشق ترا تا ز درد خسته نگردد
اجل به بالین آید به قصد جانش و لرزد
به خاک کشته خود گر کنی گذر ز ره ناز
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۹
حدیث عشق شودناله ترجمانش و لرزد
چو شیشه دلکهکشد تیغ از میانش و لرزد
قیامت است بر آن بلبلی که از ادب گل
پر شکستهکشد سر ز آشیانش و لرزد
به هر نفس زدن از دل تپیدن است پرافشان
[...]