×
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵
عشقبازیست کنون با رخ تو پیشهٔ ما
از سر لطف نگارا بکن اندیشهٔ ما
رهروان ره عشقیم و بیابان فراق
از لب لعل خدا را تو بده توشهٔ ما
ماه شبگرد من آن جان جهان پیمایم
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶
دلبر سنگ دل شوخ جفاپیشهٔ ما
نگذرد بر دل سنگین تو اندیشهٔ ما
شب هجرانت درازست و چو زلفت تاریک
ننهادی به جز از خون جگر توشهٔ ما
بیخ مهر رخ ما گرچه ز دل برکندی
[...]