گنجور

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۰

 

عمریست تا جدا ز تو مهوش نشسته‌ایم

پروانه‌ایم و دور ز آتش نشسته‌ایم

با آنکه عیش از دل ما نسخه می‌برد

دایم چو زلف یار مشوّش نشسته‌ایم

در انتظار سرمة گردی از آن سوار

[...]

فیاض لاهیجی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۷۲۸

 

چون خال هندوی تو بر آتش نشسته‌ایم

سوزان ولیک تازه و تر خوش نشسته‌ایم

برد و سلام خواند بر او جبرئیل عشق

در باغ چون خلیل و بر آتش نشسته‌ایم

رد و قبول در کف صورت نگار و ما

[...]

آشفتهٔ شیرازی