گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۹

 

با من چو زمانه تیر در شست گرفت

از بالا بخت من ره پست گرفت

از غفلت چون فلک مرا مست گرفت

جای ملک الموت مرا دست گرفت

مسعود سعد سلمان
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳

 

آن بت که دلم به زلف چون شست گرفت

عالم به خمار نرگس مست گرفت

بس دل که کنون به قهر در پای آورد

زین تیشه که آن نگار بردست گرفت

انوری
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۱

 

آن بت که جهان بغمزۀ مست گرفت

زان پس که دلم بزلف چون شست گرفت

بر دست گرفت باز تا جان شکرد

این شیوه نگر که باز بر دست گرفت

کمال‌الدین اسماعیل
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱

 

گمره عشقم و نبود به من مست گرفت

که چنین می بردم او که مرا دست گرفت

خاک ره گشتن ما عین سرافرازی بود

چشم کوتاه نظر همت ما پست گرفت

موج بحر کرم افکند مرادم به کنار

[...]

اهلی شیرازی