عطار » مختارنامه » باب چهل و ششم: در معانیی كه تعلّق به صبح دارد » شمارهٔ ۳۳
ای صبح! اگر بلندیت هست امشب
از بهر خدا که صبر کن پست امشب
تا دور ز رویت من سرمست امشب
در گردنِ مقصود کنم دست امشب
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶
دلم از شمع رخت در تب و تابست امشب
کارم از نرگس مست تو خرابست امشب
تن رنجور من از دست دل و دیده چو شمع
گاه در آتش و گه بر سر آبست امشب
زحمت خویش ببر از سرم ای مردم چشم
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۸ - در طور خواجه
منم و میکده و مغبچه مست امشب
هر دم از مستی او داده دل از دست امشب
چون پری هر نفس از جلوه مستانه او
کرده چون اهل جنون نعره پیوست امشب
دست چون طره گهی بر ذقنت کرده دراز
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴
بتی کو عزم دوری داشت با من با منست امشب
گل از رخسار او در بزم گلشن گلشنست امشب
پی ایثار او لعل و عقیق و لؤلؤ و مرجان
مرا از اشک خون آلود دامن دامنست امشب
بده ساقی می گلگون بزن مطرف دف و بربط
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۴
بتی کو عزم دوری داشت با من با منست امشب
گل از رخسار او در بزم گلشن گلشنست امشب
پی ایثار او لعل و عقیق و لؤلؤ و مرجان
مرا از اشک خون آلود دامن دامنست امشب
بده ساقی می گلگون بزن مطرب دف و بربط
[...]