گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۵

 

ما ز خرابات عشق مست الست آمدیم

نام بلی چون بریم چون همه مست آمدیم

پیش ز ما جان ما خورد شراب الست

ما همه زان یک شراب مست الست آمدیم

خاک بد آدم که دوست جرعه بدان خاک ریخت

[...]

عطار
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۷

 

ما ز می شوق او عاشق و مست آمدیم

بر سر کوی مغان باده پرست آمدیم

بیشتر از این ظهور ، خورده شراب طهور

ساقی ما گشته حور زان همه مست آمدیم

چون که بیامد چو جان ، دوست درآن لامکان

[...]

شاه نعمت‌الله ولی