گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶

 

وه که سوز درونم خبری نیست ترا

در غمت مردم و با من نظری نیست ترا

بر سر کوی تو فریاد که از راه وفا

خاک ره گشتم و بر من گذری نیست ترا

دارم آن سر که سرم در سر و کار تو شود

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۱

 

ای که از عالم معنی خبری نیست ترا

بهتر از مهر خموشی سپری نیست ترا

اگر از خویش برون آمده ای چون مردان

باش آسوده که دیگر سفری نیست ترا

سرو از بی ثمری خلعت آزادی یافت

[...]

صائب تبریزی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲

 

لطفی بکس ای رشک پری نیست ترا

جز رسم و ره ستمگری نیست ترا

ماهی و سر مهر نداری بکسی

خورشیدی و ذره‌پروری نیست ترا

مشتاق اصفهانی