×
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۳
دارد از ضبط نفس طبع هوس پرور چه حظ
جز گرفتاری ز تاب رشته با گوهر چه حظ
داغ محرومی همان بند غرور سروریست
شمع را غیر از غم جانکاهی از افسر چه حظ
در هوای برگ گل شبنم عبث خون میخورد
[...]
غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۴
تا رغبت وطن نبود از سفر چه حظ؟
آن را که نیست خانه به شهر از خبر چه حظ؟
از ناله مست زمزمه ام همنشین برو
چون نیست مطلبی ز نوید اثر چه حظ؟
در هم فگنده ایم دل و دیده را ز رشک
[...]
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۶
بید مجنون را به جز آشفتگی از بر چه حظ؟!
از صدای نغمه بلبل به گوش کر چه حظ؟!
فرش مجنون کسوت خاک در لیلی بود
گر نه منظورش بود لیلی ز خاک در چه حظ؟!
فکر عقبا کن بود شمع دلیل راحتت
[...]