گنجور

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » رباعیات «نسخهٔ دوم» » شمارهٔ ۱۳۴

 

دی خوش پسری بدیدم اندر «روزن»

گر لاف زنی ز خوبروئی رو، زن

او بر دل من رحم نکرد یک سوزن

خود دود دل منش ستاند روزن

مهستی گنجوی
 

عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید

 

وگر اصل آتش است آبی برو زن

چو آبش بر زدی آتش درو زن

عطار