گنجور

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲

 

هنوز طُرّهٔ او تا کمر نیامده است

ز پیچ و تاب رگ جان خبر نیامده است

به اعتماد، سرین را به آن کمر مسپار

که مور خازن تنگ شکر نیامده است

همه حکایت مردم گیا فسانه شمار

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۸

 

هنوز خنده ازان لب بدر نیامده است

نمک به پرسش داغ جگر نیامده است

تو ذوق از سر جان خاستن چه می دانی؟

که نامه بر ز درت بیخبر نیامده است

رساند صبح قیامت به زلف شب مقراض

[...]

صائب تبریزی