گنجور

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۰

 

آن باده که باید لب از او تر نکند کس

از شیشه همان به که بساغر نکند کس

چون موسم گل باده بساغر نکند کس

جز باده بساغر چه کند در نکند کس

گر قاصد پیغام وصال تو فرشته است

[...]

مشتاق اصفهانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵

 

چون ناله ز جور تو ستمگر نکند کس؟

هرچند کند ناله و باور نکند کس

آن جامه که از خون جگر تر نکند کس

در کوی تو شرطست که در بر نکند کس

خم در قدحم ریز که در میکده عشق

[...]

طبیب اصفهانی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸

 

با مشک خطت، یاد ز عنبر نکند کس

با شهد لبت، میل بشکر نکند کس

فریاد، که چندان ز وفای تو بمردم

گفتم که کنون جور تو باور نکند کس!

از گریه کنم گل همه شب خاک درت را

[...]

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹

 

چون صبر ز جور تو ستمگر نکند کس؟!

جز صبر ز جورت چه کند گر نکند کس؟!

گر خضر ببخشد قدح آب بقا را

با خاک در دوست، برابر نکند کس

در دل نبود آرزوی خلوت خاصم

[...]

آذر بیگدلی