گنجور

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰

 

دل دوش دم از هوای دلبر می‌زد

هرجا که رسید، حلقه بر در می‌زد

همچون مگس از حسرت آن تنگ شکر

فریاد‌کنان دو دست بر سر می‌زد

۲ بیت
اثیر اخسیکتی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۵

 

بر آستان حرم زاهدی که سر میزد

شبش به میکده دیدم دری دگر میزد

خوش آنکه در ره خود روی چون رزم میدید

ز نعل مرکب خود سکه یی بزر میزد

شعاع شمع فلک پیش آتشین رویش

[...]

۶ بیت
اهلی شیرازی
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۶ - تنبلی عاقبتش حمالی است

 

تا کسی حرف به سنجر می‌زد

دهنش کج شده و عر می‌زد

۱ بیت
ملک‌الشعرا بهار