×
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۶
نیست روی عرق آلود به گوهر محتاج
نبود حسن خداداد به زیور محتاج
پرده پوشی چه ضرورست نکونامان را؟
نیست پیراهن یوسف به رفوگر محتاج
خوان خورشیدی به سرپوش چه حاجت دارد؟
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷۰
به داغ عشق نباشد مرا جگر محتاج
به آفتاب ز خامی بود ثمر محتاج
ببر به جای دگر روی گرم خود خورشید!
که نیست سوخته ما به این شرر محتاج
بس است چهره زرین، خزانه عاشق
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۲
نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج
مباد چشم و دل ما به یکدگر محتاج
غبار اگر شده دیوانه خاطرش جمع است
چرا ز خشکی دریا شود گهر محتاج
صفای سینه عاشق گل همیشه بهار
[...]