گنجور

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۵

 

درهای بسته واشد ز آه سحر مبارک

بانگ طلب برآمد دل را سفر مبارک

بالین ارجمندان خشت در مغان است

بر روی صبح خیزان باشد نظر مبارک

عشق از کمین برون تاخت عقل از میان برآمد

[...]

نظیری نیشابوری
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۲

 

از سر گذشتگان را تاج و کمر مبارک

بر هر که سر ندارد این درد سر مبارک

دل بر قفس نهادن آزاد کرد ما را

فتح شکستگی‌ها بر بال و پر مبارک

تا از ره اوفتادم خلق از پیم فتادند

[...]

فیاض لاهیجی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۹

 

در راه شوق جانان عزم سفر مبارک

بر فوج غم دلم را فتح و ظفر مبارک

امروز صید مطلب بست آرزو به فتراک

تیر دعای ما را بال اثر مبارک

شکر خدا که امروز کام از لبش گرفتم

[...]

جویای تبریزی