گنجور

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۳۳ - فزون از ستاره زخم

 

شاهی که جان سپرد و، ببر مادرش نبود

جز خاک گرم کرب و بلا بسترش نبود

لب تشنه جان سپرد میان دو نهرآب

گویا که آب، مهریهٔ مادرش نبود

در حال احتضار، به هر سو نظر نمود

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل چهارم - ترکیب‌بندها » شمارهٔ ۲ - دوازده بند ولایی و عاشورایی

 

گریم بر آن غریب که بر تن، سرش نبود

عریان به خاک رفت و، کفن در برش نبود

ترکی شیرازی