×
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۷
صد قلزم سیماب بین بر طارم زر ریخته
صد صحن مروارید بین بر بحر اخضر ریخته
مه رخ نموده از سمک ماهی شده مه را شبک
هر دم شترمرغ فلک از سینه اخگر ریخته
نقش از میان اختران بگریخته چون دلبران
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۲۰ - در بیان اتصال روح سالک به حقیقت وجود درضمن آمدن حبیب ابن مظاهر و مسلم بن عوسجه از کوفه به کربلا به یاری آن دریای رحمت و جود
رنگ ها را عشق از سر ریخته
بهرِ عاشق رنگ دیگر ریخته