گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۷۹

 

فتنه روز جزا درته سردارد عشق

نمک شور قیامت به جگر دارد عشق

گرچه از ساغر توحید ز خودبی خبرست

ازضمیر دل هر ذره خبر دارد عشق

نه همین جاده را سر به بیابان داده است

[...]

صائب تبریزی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۹

 

به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق

به نگاه از دل فولاد گذر دارد عشق

هر کجا پای نهد جای محبت خالی است

منزل و خانه به هر کوه [و] کمر دارد عشق

گفت نرگس که به چشمم بنشین لاله شنید

[...]

سعیدا