گنجور

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۵

 

ای ترا پای بر سر خورشید

سایه تست افسر خورشید

گرچه سایه ترا زمین بوسد

زآسمان بگذرد سر خورشید

نیکوان جمله چاکران تواند

[...]

سیف فرغانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۵۱

 

فارغ بود از افسر زرین سر خورشید

کز شعشعه خویش بود افسر خورشید

از وصل تسلی نشود عاشق صادق

خمیازه صبح است گل ساغر خورشید

بی سکه شود در همه روی زمین خرج

[...]

صائب تبریزی