فارغ بود از افسر زرین سر خورشید
کز شعشعه خویش بود افسر خورشید
از وصل تسلی نشود عاشق صادق
خمیازه صبح است گل ساغر خورشید
بی سکه شود در همه روی زمین خرج
از بس که تمام است عیار زر خورشید
خورشید جهانتاب شود با تو برابر
در خوبی اگر ماه شود همسر خورشید
تا شد دل ما درین باغ چو شبنم
پرواز نمودیم به بال وپر خورشید
در سوختگی چون ندهم تن که برآمد
از توده خاکستر شب اخگر خورشید
روشن گهران را بود از خون جگر رزق
هست از شفق خویش می احمر خورشید
هر کس که کند صاف به آفاق دل خویش
چون صبح نهد لب به لب ساغر خورشید
شد گرچه سیه آینه ما چودل شب
خود را نرساندیم به روشنگر خورشید
افسوس که چون شبنم گل آب ندادیم
چشمی ز تماشای رخ عنبر خورشید
تا بسته ام از خاک نهادی به زمین نقش
چون سایه کنم سیر به بال وپر خورشید
صائب نشد از خوردن خون غمزه او سیر
سیراب ز شبنم نشود خنجر خورشید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زیبایی و نور خورشید سخن میگوید و عشق و دلباختگی را که به همراه آن میآید، توصیف میکند. او به ارتباط بین خورشید و ماه اشاره میکند و بیان میدارد که اگرچه دل انسانها مانند شبنم لطیف و شکننده است، اما آنها با پرواز به سوی خورشید، تلاش میکنند تا از زیبایی و روشنایی آن بهرهمند شوند. شاعر به چالشها و دردهایی که عشق به همراه دارد نیز اشاره میکند و نهایتاً بر اهمیت نگاه مثبت به زندگی و ارتباط با خورشید (نماد زیبایی و روشنی) تأکید میکند.
هوش مصنوعی: افسر زرین که به نوعی نشاندهندهی مقام و اعتبار است، برای خورشید بیاهمیت است. زیرا خورشید خود به تنهایی با نور و درخشندگیاش، مقام و زیبایی خاصی دارد و نیازی به زینت اضافی ندارد. به عبارت دیگر، خورشید با نورش، خود را میدرخشد و از زینت بیرونی بینیاز است.
هوش مصنوعی: عاشق واقعی از پیوند و نزدیکی به معشوق آرامش نمیگیرد، مانند صبح زود که گل، خمار و خوابآلود است و در انتظار خورشید است.
هوش مصنوعی: اگر در سراسر زمین طلا نباشد، آن وقت همه چیز بیارزش میشود، زیرا به اندازه کافی از ارزش واقعی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر تو در ویژگیهای خوب و نیکو برابر با خورشید درخشان باشی، حتی اگر ماه با خورشید ازدواج کند، باز هم نور و درخشندگی تو فراتر خواهد بود.
هوش مصنوعی: وقتی دل ما در این باغ شاداب شد، مانند شبنم به پر و بال آفتاب پرواز کردیم.
هوش مصنوعی: در این شعر اشاره به این است که اگر دچار سوختگی شوم و نتوانم خود را تسلیم کنم، پس از اینکه شب به پایان میرسد و خورشید طلوع میکند، از خردههای خاکستر دوباره برمیخیزم و زنده میشوم. به نوعی، نوید دوبارهسازی و احیا پس از سختیها و مشکلات را بیان میکند.
هوش مصنوعی: درخشش گوهرها به دلیل خون دل و کوششهای زیاد است و رنگ سرخ شراب از نور آفتاب به ارث میرسد.
هوش مصنوعی: هر فردی که دلش را صاف و پاک کند، مانند صبح که خورشید را در ساغر خود به تصویر میکشد، خواستههایش را به وضوح میبیند و تجربه میکند.
هوش مصنوعی: اگرچه آینه ما تیره است و به شب شباهت دارد، اما نتوانستیم دل خود را به نور خورشید برسانیم.
هوش مصنوعی: متاسفانه ما همچون شبنمی که بر گل نشسته، نتوانستیم به کسی محبت کنیم و به تماشای زیباییهای زندگی نپرداختیم.
هوش مصنوعی: من از خاک موجودی ساختهام و به زمین شکل و جلوهای دادهام. مانند سایه، در سفر زندگیام به سمت نور و روشنایی خورشید حرکت میکنم.
هوش مصنوعی: دلی که به عشق معشوق دچار است، هرگز از درد و رنج آن سیر نخواهد شد. حتی نور و زیبایی نیز نمیتواند به تنهایی تسکیندهنده این زخم باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.