گنجور

صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰

 

روح پاک من کند پاکیزه گوهر تیغ را

مشک گردد خون من در ناف جوهر تیغ را

خون گرمم گر شود در دل مصور تیغ را

موی آتش دیده گردد زلف جوهر تیغ را

بس که آن بیدادگر در قتل من دارد شتاب

[...]

۳۲ بیت
صائب
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴

 

جوش زخمم داد سر در صبح محشر تیغ را

کرد خون ‌گرم من بال سمندر تیغ را

از گزیدنهای رشک ابروی چین‌پرورت

بر زبان پیداست دندانهای جوهر تیغ را

بسمل ناز تو چون مشق تپیدن می‌کند

[...]

۱۰ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵

 

گر، دمی‌، بوس کفت‌گردد میسر تیغ را

تا ابد رگهای‌گل بالد ز جوهر تیغ را

ازکدورت برنمی‌آید مزاج کینه‌جو

بیشتر دارد همین زنگار در بر تیغ را

ای‌که داری سیرگلزار شهادت در خیال

[...]

۱۰ بیت
بیدل دهلوی