گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶

 

درین محفل که دارد شام بربند و سحر بگشا

معما جز تأمل نیست یک مژگان نظر بگشا

ندارد عبرت احوال دنیا فرصت‌اندیشی

گرت چشمی‌ست از مژگان گشودن پیشتر بگشا

به‌کار بسته‌ای دل آسمان عاجزتر است از ما

[...]

بیدل دهلوی
 

ملا احمد نراقی » دیوان اشعار » منتخب غزلیات و قطعات » شمارهٔ ۱

 

بهار آمد کنون جانا قفس را خیز و در بگشا

چو بگشادی ترحم کن مرا هم بال و پر بگشا

خبر دارد ز حال می کشان چون محتسب ساقی

در میخانه را بر روی ایشان بی خبر بگشا

کمر در خدمتت بستند یاران روز و شب عمری

[...]

ملا احمد نراقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۵۵ - به محمد قلی بیک لواسانی نایب جندق نگاشته

 

به چشم دیگران در صید من منگر نظر بگشا

پرم بر بند و بند از بال مرغان دگر بگشا

یغمای جندقی