گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۴

 

مجاوران سر کوی یار سر بخشند

خورند زهر و بخلق خدا شکر بخشند

چه جای باده ی لعل و مفرح یاقوت

دران مقام که احباب جام زر بخشند

همین بود کرم دلبران باهل نظر

[...]

بابافغانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۲۲

 

ترا ز عالم عبرت اگر نظر بخشند

ازان به است که صد گنج پرگهر بخشند

مکن سئوال اگر چون صدف ترا زین بحر

به هر گشودن لب دامن گهر بخشند

به ماه نولب نان بی شفق نداد فلک

[...]

صائب تبریزی